پيش درآمد:

ميرزاى نايينى از بزرگان فقه و اصول شيعه و از رهبران نهضت عظيم مشروطه و از سردمداران مقابله با استبداد در تاريخ ايران بود كه با مجاهده علمى و تلفيق دين و سياست، ريشه هاى حكومت دينى را بنيان نهاد. اين ستاره فروزان در تاريخ ايران كه نسبت به نقش عظيمش در اذهان ايرانيان كمى و بيش گمنام بوده است، با تربيت شاگردانى فاضل و عالم و تأليف كتب اصولى راهگشا و نيز حمايت و هدايت جنبش اجتماعى مردم، به عنوان اصلاح طلبى واقعى در جامعه شيعى ايران مى باشد و و كنش و منش و بينش و راه او، شكوه فقاهت در سده گذشته ايران است. قدردانى و شناسايى چنين شخصيتى، نه يادآور فضايل و خصال او بلكه يادآور فضايل و افتخارات ايرانيان و مسلمانان و توانايى بالقوه آنان در انجام اصلاحات در حوزه حكومت و دين مى باشد. اميدواريم با اين اثر ناچيز گامى هر چند كوچك در شناسايى و قدردانى ايرانيان و بالخصوص گوهر كوير ايران، ميرزاى نايينى برداشته باشيم.

زندگی

آيت الله العظمى علامه ميرزا محمد حسين غروى نايينى از فقها و مجتهدين مبرز شيعه در سده گذشته، در ۱۷ ذيقعده سال ۱۲۷۶(۱)هجرى قمرى در شهر كويرى نايين ديده به جهان گشود. پدرش شيخ عبدالرحيم ملقب به شيخ الاسلام نايينى بود و به همين جهت، ميرزاى نايينى كه هوش و استعدادى سرشار و حافظه اى قوى داشت، رو به علوم دينى آورد و تا ۱۷ سالگى در موطن خود، نايين ادامه تحصيل داد. تا اين كه در سال ۱۲۹۴ براى تكميل تحصيلات دينى به اصفهان مراجعت نمود. هفت سال تلمذ از اساتيدى چون حاج شيخ محمد باقر اصفهانى، ميرزا ابوالمعالى كلباسى، آقا نجفى اصفهانى و جهانگيرخان قشقايى كه همگى از بزرگان حوزه علميه اصفهان بودند، اين فقيه وارسته را با چشمه هاى جوشان علم و معرفت آشنا نموده و وى را براى سفر به عتبات عاليات و بهره گيرى بيشتر از تحصيلات عاليه دينى ترغيب نمود.

در سال ۱۳۰۳ هجرى قمرى كه به عراق مراجعت نمود، به علت حضور ميرزاى شيرازى (صاحب فتواى حرمت تنباكو) در شهر سامرا، به آن ديار مراجعت نمود و از فيض اين فقيه مجاهد و عالم و علمايى چون آيت الله سيد اسماعيل صدر، آيت الله سيد محمد فشاركى اصفهانى، شيخ محمد تقى شيرازى و ميرزاى نورى بهره ها برد تا اين كه در سال ۱۳۱۸ ابتدا به كربلاى معلى و سپس به نجف اشرف مراجعت نمود و به عنوان يكى از فقها و علماى مبرز شيعه به تدريس علوم دينى پرداخت.(۲)

توانايى اين انديشمند بزرگ در اصول و مباحث اصولى بسيار زياد بود و او را به عنوان يكى از فقهاى تحول آفرين در فقه و اصول شيعه مطرح نمود و تا آنجا پيش رفت كه به معارضه علمى با مرحوم آخوند خراسانى (صاحب كفاية الاصول) برخاست و نظريات جديدى در علم اصول ابداع نمود. البته اين نكته نيز قابل ذكر است كه برخى، ميرزاى نايينى را شاگرد آخوند خراسانى و برخى ديگر ايشان را هم دوره و هم مباحثه آخوند خراسانى مى دانند.(۳)

ميرزاى نايينى همچنين در فلسفه و كلام و اجتماعيات صاحب نظر بود و در خط و ربط و ادبيات نيز اديب و صاحب شهرت مى باشد. با استدلال و شمرده سخن مى گفته و علاوه بر اينها به عنوان يكى از رهبران مشروطه ايران به شمار رفته و حتى نقل شده كه در فتواى تحريك تنباكو كه از سوى ميرزاى شيرازى صادر شد، نقش مهمى داشته است. اين فقيه بزرگ همراه با آخوند خراسانى، ملاعبدالله مازندرانى و ديگر علماى شيعه در هدايت جنبش اجتماعى مردم، مبارزه با استبداد در ايران و مقابله با استعمار در عراق، تلاش و مجاهدت فراوانى انجام داد، كتاب «تنبيه الامه» را تأليف نمود (كه به آن خواهيم پرداخت) و حتى در محرم سال ۱۳۴۱ قمرى به علت مقابله با ملك فيصل در عراق همراه با ۴۰ تن از علماى بزرگ شيعه به قم مراجعت نمود و حدود ۶ ماه به تدريس علوم دينى در حوزه علميه قم پرداخت.(۴)

اين علامه بزرگ در اواخر عمر كه به عنوان مرجع تقليد شيعه و زعيم حوزه علميه نجف، در فعاليت بود، به تدريج از نهضت مشروطه ايران نااميد شد و تنها به تدريس علوم دينى اكتفا نمود و در نهايت در ۲۶ جمادى الاول سال ۱۳۵۵ مطابق ۲۴ مرداد ۱۳۱۵ شمسى دارفانى را وداع گفت و در جوار مرقد مطهر اميرالمؤمنين على (عليه السلام) به خاك سپرده شد.(۵)

آثار جاودان

همانگونه كه اشاره شد، ميرزاى نايينى تحولاتى اساسى در فقه و اصول شيعه ايجاد كرد و عليرغم حساسيت زياد ايشان در عدم انتشار كتاب،
اما همان اندازه از كتب اصولى و تقريرات درس ايشان كه منتشر شده، هنوز هم در حوزه هاى علميه مورد توجه علماى دينى است. از جمله
تأليفات ايشان «تنبيه الامه و تنزيه المله»، «حاشيه على العروة الوثقى»، «رسالة فى عمل المقلدين»، «رسالة الصلوة فى اللباس
المشكوك»، «رسالة فى نفى الضرر»، «رسالة فى التعبدى و التوصلى»، «اجوبة مسايل المستفتين»، «مناسك حج»، «فوائد
الاصول» كه توسط شيخ محمد على كاظمى خراسانى جمع آورى شده و تقريرات درس ايشان كه توسط شاگردانى چون آيت الله العظمى آقا
ضياءالدين عراقى و آيت الله العظمى خويى (در اجودالتقريرات) و آيت الله شيخ محمد تقى آملى (در مكاسب والبيع) و آيت الله شيخ
موسى نجفى خوانسارى (در منية الطالب) به رشته تحرير درآمده است.(۶)

ميرزاى نايينى در تعداد شاگردان و حد بالاى آن از لحاظ كمى و كيفى، استادى كم نظير در عالم تشيع بوده است، بسيارى از مراجع تقليد و اساتيد مراجع تقليد و علماى بزرگ حوزه هاى علميه در صد ساله گذشته از شاگردان ايشان بوده اند و شايد بتوان اين ادعا را كرد كه غير از هم دوره اى هاى ايشان بقيه مراجع صد سال گذشته با واسطه يا بلاواسطه شاگرد ايشان بوده اند. اهتمام ايشان در تدريس مطالب پويا و مهم و تقدم تزكيه و تهذيب بر علم، علماى بزرگى را تربيت نمود كه به ذكر نام برخى از آنها كه در منابع گوناگون آمده، اشاره مى نماييم:

                 حضرات آيات عظام: سيد محمد تقى خوانسارى، سيد احمد خوانسارى، سيدابوالقاسم خوئى، ميرزاعبدالهادى شيرازى، سيد محسن حكيم، سيد محمد هادى ميلانى، سيد محمود هاشمى شاهرودى، شيخ احمد كاشف الغطا، ميرزا مهدى اصفهانى، ميرسيدعلى يثربى، علامه طباطبايى، شيخ محمدعلى كاظمى، شيخ حسن فريد گلپايگانى، شيخ عبدالرزاق قائينى، شيخ عباس طهرانى، سيد محمدرضا بهاءالدينى، ميرزا ابوالقاسم روحانى، حاج احمدآقا روحانى و شيخ محمد تقى آملى .(۷)

انديشه هاى ماندگار

ميرزاى نايينى كه از مراجع تقليد و علماى بزرگ شيعه در زمان خويش به شمار مى رفت، از باب امر به معروف و نهى از منكر و «من لم يهتم بامورالمسلمين فليس بمسلم» پا در مسير پرخطر مبارزات سياسى نهاد و همراه با ديگر علماى شيعه از نهضت مشروطه ايران و جنبش مردمى مبارزه با استبداد و استعمار حمايت نمود. و تنها فقيهى كه در اين مسير كتابى به رشته تحرير درآورد، علامه ميرزاى نايينى بود كه بر همين اساسى مى توان او را «پيشرو بينش جديد از توحيد و اسلام و نخستين احساس كننده درد و طلب نوين اسلامى و پايه گذار مكتب جديد توحيد»(۸) دانست. او به حق با مجاهدت علمى خويش، فروغ نوينى در فقه حكومتى بر اساس اصول اساسى اسلام تفريع و تأسيس نمود و شايد بتوان ريشه و بنيان تأسيس حكومت اسلامى مبتنى بر دخالت مردم پس از انقلاب اسلامى را افكار نوانديشانه اين فقيه مبارز و مجاهد دانست.

كتاب «تنبيه الامه و تنزيه المله فى لزوم مشروطية دولة المنتخبه لتقليل الظلم على افراد الامه و ترقية المجتمع» اثرى پويا و افتخارى پايا براى ايرانيان و شيعيان است. اين انديشه ماندگار نايينى حدود ۹۰ سال قبل منتشر شده و نشان از رشد بينش اسلامى دارد و ادعاى برخى دانشمندان غربى مبنى بر مغايرت اسلام و اصول اسلامى با دموكراسى، آزادى و نفى استبداد را مخدوش مى كند. «اگر مطالب اين كتاب ـ در زمان خودش ـ مورد نظر قرار مى گرفت و روى آن عمل مى شد، مردم از سرگردانى و ترديد رها مى شدند و فاصله ميان حكومت و ملت كه منشأ فساد و بيچارگى است، برداشته مى شد و از نفوذ استعمارى بيگانگان جلوگيرى مى شد و نهضت مشروطه نيز به شكست نمى انجاميد.»(۹)

اين كتاب جامع و كامل داراى پنج فصل شامل: ماهيت و مفهوم نظام سياسى در بينش فقهى، اولويت و ارجحيت حكومت فقيه نسبت به بقيه
حكومت ها، سازگارى حكومت مشروطه با حكومت فقيه، انطباق و انعطاف مفاهيم اسلامى با شرايط و نهادهاى حكومتى و شرايط مشروعيت
دخالت نمايندگان مردم در امور سياسى است كه با تقريظ دو تن از علماى بزرگ شيعه آخوند خراسانى و ملاعبدالله مازندرانى در سال ۱۳۲۷
هجرى قمرى به زبان فارسى منتشر شد.

با سيرى در اين كتاب به اين نكته پى خواهيم برد كه منظور و مقصود ميرزاى نايينى از تأليف آن، فقط حمايت از مشروطه نبوده است، بلكه
او به حكومت مشروطه به مثابه يك وسيله مى نگريسته و در اصل خواستار حكومتى اسلامى بوده كه در آن آزادى، عدالت، برابرى و
مردمسالارى واقعى شكل بگيرد. تأكيد آن فقيه پارسا بر حريت و مساوات و مبارزه با بينشى از اسلام كه توجيه كننده استبداد و حاكميت مطلقه
است، سرلوحه انديشه ماندگار اوست. «او معتقد به مشروعيت الهى مردمى بود و اعتقاد داشت كه احدى حق ندارد حق الهى حاكميت بر سرنوشت را از مردم بگيرد.»(۱۰)

به حق «از افتخارات ماست كه اولين اساسنامه جامعه مدنى را يك فقيه و ملاى اسلامى به نام علامه نايينى نوشته است»(۱۱) و بى شك انديشه ها و تفكرات اصلاح طلبانه و تجددخواهانه و مردم سالارانه او در اين كتاب سرمشق علما و اصلاح طلبان در هر زمان و مكانى است. بينش او مبتنى بر دخالت در سياست و هدايت جنبش اجتماعى و اهتمام به امور مسلمانان گواه اين درس بزرگ است كه دين و دينمداران نيز مى توانند خواهان دموكراسى و آزادى و عقلانيت باشند و در هر زمانى با اجتهادى فعال و فقهى پويا مى توان تناقض ظاهرى بين عقل جمعى بشر و دين را برطرف نمود. به اميد روزى كه علماى اسلام و انديشمندان و روشنفكران با الهام از چنين بزرگانى دين و عقلانيت را با هم پيوند بزنند و در مسير
اعتلاى اسلام و مسلمين گام بردارند.

پانوشت

  1. در اعيان الشيعه سال تولد ميرزاى نايينى، ۱۲۷۳ و در برخى منابع ديگر ۱۲۷۷ ذكر شده است.
  2. ر.ك: محمد جواد صاحبى، «نهضتهاى اصلاحى شيعى درقرن حاضر»، ص ۳۲۸ تا ۳۴۵٫
  3. ر.ك: علامه سيد محسن امين، «اعيان الشيعه» و سيد جواد ورعى، «مقدمه تنبيه الامه» و محمود صلواتى، «مبانى فقهى حكومت اسلامى».
  4. ر.ك: على دوانى، «نهضت روحانيون ايران»، ص ۲۲۸ ـ ۲۲۳ و غلامرضا گلى زواره، «جرعه هاى جانبخش»، ص ۷۸ ـ ۷۵٫
  5. ر.ك: علامه سيد محسن امين، «اعيان الشيعه»، ج ۶، ص ۵۴ و ۵۵٫
  6. مهدى مهريزى، «كتابشناسى اصول فقه شيعه»، ص ۱۲۲ و ۱۲۳ و سيد جواد ورعى، مقدمه «تنبيه الامه».
  7. ر.ك: رضا استادى، «يادنامه آيت الله اراكى»، ص ۶۲ و ۶۳ و ۱۵۴ و ۱۵۸ و ۳۲۵٫ و حسين حيدرى كاشانى، «سيرى در آفاق»، ص ۶۴۰ و «عالم ربانى»، ص ۲۸ و ۲۹ و عبدالكريم سروش، «يادنامه استاد مطهرى»، ص ۳۲۷ و سيد محسن امين، «اعيان الشيعه» و سيد جواد ورعى، مقدمه «تنبيه الامه»، ص ۱۳٫
  8. مرتضى مطهرى، «خدمات متقابل ايران واسلام»، ج ۱، ص ۳۶٫
  9. ر.ك: سيد محمد رضا طالقانى، مقدمه تنبيه الامه به نقل از كتاب «نهضت روحانيون ايران»، ص ۲۲۸ ـ ۲۲۳٫
  10. ر.ك: محسن كديور، «نظريه هاى دولت در فقه شيعه»، ص ۵۰ و ۴۹٫
  11. سيد محمد خاتمى، «نسبت دين و جامعه مدنى»، ص ۱۸۵٫

منابع و مآخذ

۱ ـ دايرة المعارف بزرگ اسلامى، لغتنامه دهخدا و فرهنگ اعلام معين.

۲ ـ آشنايى با علوم اسلامى، مرتضى مطهرى، انتشارات صدرا، چاپ نهم ۷۱٫

۳ ـ اعيان الشيعه، علامه سيد محسن امين، دارالتعارف بيروت.

۴ ـ تنبيه الامه و تنزيه المله، تحقيق سيد جواد ورعى، انتشارات بوستان كتاب، چاپ اول ۸۲٫

۵ ـ جرعه هاى جانبخش، فرازهايى از زندگانى علامه طباطبايى، غلامرضا گلى زواره، انتشارات حضور، چاپ اول ۷۵٫

۶ ـ خدمات متقابل ايران و اسلام، مرتضى مطهرى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اول ۵۴٫

۷ ـ مبانى فقهى حكومت اسلامى، ترجمه محمود صلواتى، انتشارات كيهان، چاپ اول ۶۷٫

۸ ـ نظريه هاى دولت در فقه شيعه، محسن كديور، نشر نى، چاپ پنجم ۸۱٫

۹ ـ نهضت روحانيون ايران، على دوانى، بنياد فرهنگى امام رضا، چاپ اول ۵۸٫

۱۰ ـ نهضت هاى اصلاحى شيعى در قرن حاضر، محمد جواد صاحبى، نشر مؤلف، چاپ سوم ۷۶٫