خدای من! جز تو که را دارم!

چقدر باید زمان بگذرد! چه باید بر سرمان آید! چقدر باید به خود آییم! تا بفهمیم جز تو کسی را نداریم.

 

خدای من! چقدر سخت است فهمیدن این که جز تو کسی را نداریم! سخت است فهمیدن آن و سخت است تحمل آن. ا

گر آن نور سفید در صحنه سیاه زندگی نبود که می مردیم!

اگر تو نبودی چه همدمی چه همرازی چه دوستی؟ چه خوب تو را برای خود ساخته ایم!  چه راحت می توانیم با تو درد دل کنیم! چه راحت نقاب ها را مقابل تو کنار می زنیم! چه آسان بغضمان را جلوی تو وا می کنیم! چه زیبا در مقابلت به سجده می رویم!

کاش همیشه کنارمان بودی.

کاش همیشه درک می کردیم غیر تو کسی و چیزی نیست برای ما!

کاش همیشه به یاد تو بودیم! 

همیشه، همه جا، همه وقت، همه شب، چه شب های کوتاه و شب های بلند مثل امشب، شب یلدا!