در همه ادیان و مذاهب به طور کلی ۳ گرایش خاص دینی وجود دارد:

۱ ـ انحصار گرایی Exclusivism  که تنها راه نجات و رستگاری را دین خودی می پندارد و در این گرایش که طرفداران زیادی در میان پیروان اکثر ادیان و مذاهب دارد، دیگر ادیان بر باطلند.

۲ ـ شمول گرایی Includivism که هر چند دین خودی را برتر و افضل و راه مستقیم می داند، اما دیگر ادیان و مذاهب را نیز دارای درجاتی از معرفت و هدایت می داند و بر این اساس معتقد است پیروان آنان اگر هم بر خطایند به علت جهل آنان است و از حیث بر آنان خرده ای چندان وارد نیست

۳ ـ کثرت گرایی Pluralism که حقیقت را برای همه انگاشته و رابطه ای میان نجات و صدق گزاره های دینی قائل نیست و جدل کلامی میان پیروان ادیان را فاقد برنده می داند.  که این گرایش خصوصا در میان مسلمانان از سوی روشنفکران دینی دنبال می شود.

به هرحال بر مبنای انحصار گرایی و شمول گرایی، دین خودی چون برتر است و به هدایت نزدیکتر، باید جهانی شود و تنها راه چنین استیلایی وجود یک موعود  و مصلح جهانی است که پیروان همه ادیان را به صراط مستقیم هدایت کند. در میان عقاید عامه اکثر ادیان چه مسیحی و چه یهودی و چه کنفوسیوسی و چه اسلامی (اهل تسنن و شیعه) وجود یک موعود امری انکار ناشدنی است!

اما مسئله مهدی موعود و انتظار در شیعه رنگ و بوی دیگری دارد. انتظار فرج و پیروزی و وجود زنده و ناظر مهدی موعود و منتظر در احادیث و روایات و ادعیه ائمه معصومین تاکید شده است و تا به امروز به یادگار مانده و مورد توجه می باشد. این مسئله رابطه متقابل با جامعهء شیعی داشته است. از صفویه که ایران حکومت رسمی شیعی را تجربه کرده است،روابط اجتماعی، ساختارهای اجتماعی و نهاد های اجتماعی متاثر از این مسئله بوده است. امروزه جشن های نیمه شعبان، وجود مسجد جمکران، دعاهای ندبه در هر صبح جمعه، کتاب های فراوان، مجلات تخصصی، وبلاگ های تخصصی، گروه های خاص (شبیه انجمن حجتیه یا هیئت های مختلف)، مسئله خمس و وجوهات و سهم امام، و به طور کلی نهاد روحانیت و فقاهت در جامعه ایران که جانشین امام زمان است، همگی تاثیرات و نقش ها و کارکردهای مفهوم انتظار در جامعه ایران امروز را نشان مِی دهد که همراه با دیگر نقشها و کارکردها در طول ۱۴۰۰ سال حیات شیعیان، این مفهوم و مذهب شیعه را زنده نگه داشته است. و البته جامعه و حکومت نیز تاثیراتی در این مفهوم ایجاد کرده و از فقهای صفوی که سعی کرده اند این ارزش و مفهوم اصیل را مصادره به مطلوب کنند تا امروز که برخی با جهالت یا خیانت داستانهای خیالی و دروغین از رابطه  و دیدار با امام عصر به این ارزش بنیادین خدشه وارد می سازند، هر یک به شکلی رابطه متقابل جامعه با این مسئله را آشکار می کنند.

به نظر من این ایده، در جامعه ایران می توانسته  و می تواند نقش و کارکرد مهم تری ایفا کند و به عنوان یک انتظار همراه با اعتراض، جامعه ای فعال و پویا و آماده ایجاد کند که در راه تغییر و اصلاح پیش قدم باشد فرهنگ انتظار و اعتراض، فرهنگی که متاسفانه در حکومت اسلامی با بعضی  قرائت های بنیادگرا و تحجر گرا رو به فراموشی رفته است و نمی تواند نقش تاریخی و اصلاحی خویش را ایفا نماید، به حتم جایگاهیش باید بهتر از امروز باشد.