اگر نگاه ما به یک محصول، به مثابه یک موجود فعال و پویا باشد، می توان برای آن یک چرخه عمر در نظر گرفت که مراحل متعددی را طی می کند. Product Life Cycle که به اختصار PLC نامیده می شود، به همین موضوع می پردازد و راهنمای مدیران و سیاستگذاران و مشاوران برای بررسی هرچه بهتر یک کالا یا خدمات می باشد. ما بر اساس چرخه عمر یک محصول می توانیم بررسی نماییم که این محصول تا چه حد می تواند ادامه فعالیت دهد، تا چه حد باید و می تواند سودآور باشد و چه هنگام باید به تولید محصول جدید و نوآوری در سازمان بپردازیم؟ و در مجموع، استراتژی ما برای آن محصول چگونه باید باشد؟

در اکثر متون علمی و مدیریتی ۴ مرحله مهم برای چرخه عمر یک محصول ذکر شده است که شامل معرفی Introduction   – رشد Growth – بلوغ Maturity – افول Decline می باشد. اما در اینجا مرحله قبل از معرفی را نیز بررسی می کنیم و با بررسی ویژگی های ۴ مرحله فوق، سعی می کنیم یک دید کلی از محصول و چرخه عمر آن را ارائه دهیم.

 

۱ – نقطه آغاز و ایجاد یک محصول

اولین مرحله از چرخه عمر یک محصول، که Delivery هم نامیده اند خودش شامل پروسه ای طولانی است که اگر طی نشود می توانیم بگوییم، نوزاد ما و محصول تازه متولد شده، نارس یا ناقص است!

قبل از معرفی و ارائه محصول، لازم است که با یک ایده پردازی خوب شروع کنیم. ایده خوب و خلاقانه در ایجاد یک محصول مهم است که نباید از آن غافل شد.

بخش بعد، مصورسازی است یعنی چیزی که ایده است و در ذهن ماست را به بقیه هم بتوانیم بگوییم و نقشه مفهومی و طراحی معماری آن محصول را ارائه دهیم.

مرحله بعد، نظرخواهی و نظرسنجی از خبرگان و متخصصین است که با استفاده از نظرات آنان بتوانیم نقایص و مشکلات طرح و ایده را رفع نماییم.

بعد از آن، لازم است که طرح توجیهی و طرح تجاری برای محصول مان آماده کنیم و مدل تولید کالا یاخدمات مان را انتخاب کنیم.

سپس باید نمونه سازی اولیه را آغاز کرد و بازاریابی آزمایشی را انجام داد تا با تجدید نظر و اصلاح، طرح ما تجاری سازی شده و آماده تولید شود.

این نقطه آغاز و ایجاد یک محصول است که بعد از پروسه ای که به آن اشاره شد، آن را آماده معرفی می نماید و همانطور که اشاره کردیم اگر محصول ما از ایده مناسبی نشات نگرفته باشد، اگر به خوبی تست و آزمایش نشده باشد، نظرات متخصصین و نمونه های مشابه آن به دقت مورد بررسی قرار نگرفته باشند و اشکالات و نواقص آن شناخته نشده باشد، این نقطه آغاز، همان نقطه پایان محصول خواهد بود!

 

۲ – مرحله معرفی محصول

مرحله معرفی محصول، در واقع معادل مرحله کودکی آن محصول است. یعنی وقتی که محصول تازه به بازار آماده، معرفی شده و هنوز کاملا شناخته نشده و به رشد و بلوغ نرسیده است. شاخصه های مهم این مرحله این است که فروش محصول، کم است. سهم بازار پایین است. یا محصول ما جدید است و رقیبی ندارد یا اگر رقیب دارد، ممکن است رقبا آن را جدی نگیرند.

نکته مهم اینجاست که تمرکز یک مدیر یا تولید کننده یا ارائه دهنده خدمت در این مرحله باید ایجاد آگاهی در ذهن مشتری باشد. ما باید بدانیم که اکثر محصولات و بر اساس یک آمار، ۹۰ درصد محصولات در همین مرحله شکست می خورند و نمی توانند به مراحل بعدی برسند! پس مرحله حساسی است که توجه ویژه ای می طلبد.

این توجه ویژه در چند لایه قابل بررسی است:

اول این که قبل از معرفی محصول، لازم است مرحله قبلی و ایده پردازی و تست و… به خوبی انجام شده باشد.

دوم این که فاصله میان NPI و NPL که Chasm نامیده اند یعنی فاصله زمانی میان تولید محصول و ورود به بازار، نباید زیاد باشد. اگر این فاصله زیاد باشد و مشتری بعد از آشنایی نسبی با محصول برای دیدن آن و خریدن آن، زیاد معطل بماند تا محصول را ببیند ممکن است آن را فراموش کرده و یا علاقه خود را از دست بدهد.

سوم این که حداکثر تلاش برای معرفی و اطلاع رسانی و تبلیغات نیز صورت پذیرد و حتما در کنار بودجه ای که برای تولید در نظر گرفته شده، بودجه ای برای تبلیغ و اطلاع رسانی و promotion آن نیز در نظر گرفته شود.

چهارم این که در کنار تلاش و تبلیغات و مارکتینگ موثر و حرفه ای، صبر و حوصله نیز لازم است و نباید در این مرحله و با اولین شکست ها، کلا ناامید شد! و البته نباید توقع سود زیادی در این دوره داشت و باید بدانیم همین که یک محصول بتواند خوب فروش برود و خودش را معرفی کند، کافی است.

 

۳ – مرحله رشد

مرحله رشد، معادل نوجوانی است. وقتی است که محصول تولید شده، معرفی شده و کودکی خود را طی کرده و الان در حال رشد است و انتظار رشد سریع تری برای فروش آن هم می رود.

در این مرحله، هر روز فروش بیشتر می شود، سهم بازار بالا می رود، رقبا آن را جدی تر می گیرند، تعداد مشتری بیشتر شده و آگاهی از برند و محصول رشد می کند و کم کم، رقابت بر سر قیمت نیز شروع می شود.

برای بهبود فعالیت در این وضعیت باید بیش از پیش به کیفیت محصول توجه کرد، ارائه خدمات جانبی را مد نظر قرار داد، باید قیمت گذاری را دقیق تر انجام داد، توزیع را باید گسترده تر کرد و با استراتژی توسعه حداکثری پیش رفت و همچنین توجه ویژه ای باید به تبلیغات و ترویج و اطلاع رسانی و شیوه های موثر مارکتینگ داشت. برندینگ در این مرحله بسیار اهمیت دارد و اجرای برنامه های موثر روابط عمومی و برندینگ و جذب مشتری وفادار به یک سازمان کمک می کند که عمر محصول خود را سالهای سال بلند کند و در این مرحله نگه دارد. بی گمان بهترین دوران یک محصول همین دورانِ رشد است که با استراتژی ها و تاکتیک های موثر می توان آن را طولانی نمود. مثلا نوشابه کوکاکولا محصولی است که سالهای سال توانسته خود را در همین مرحله نگه دارد.

 

۴ – مرحله بلوغ

این مرحله برای محصول، معادل جوانی و میانسالی است. وضعیتی است که فروش، به حداکثر خود رسیده و تقریبا ثابت است البته یک سازمان از محصولش، احتمالا بیشترین سود را نیز در همین مرحله کسب می کند.. این محصول جزو گزینه های انتخابی مردم است و برندِ محصول تقریبا کامل شده است. اما محصول چه از لحاظ کیفیت و چه از لحاظ فروش، رشد چندانی را دیگر تجربه نخواهد کرد.

نکته اینجاست که یک برند قوی و یک شرکت پویا و رو به تعالی، همواره سعی می کند که به مرحله بلوغ نرسد و همواره در حال رشد باشد. چرا که شما در مرحله بلوغ، خوب هستید و کامل اما دیگر بهتر نخواهید شد! مگر این که راهکارهای موثر و دقیقی انتخاب کنید. از جمله:

دوباره به مرحله رشد شیفت کنید یا طول دوران این مرحله را با افزایش میزان مصرف و تبلیغات و برندینگ دائمی، افزایش دهید که به مرحله افول وارد نشوید. یا این که با قیمت بازی کنید و آن را کاهش دهید. یا کانالهای توزیع را افزایش دهید و همواره بازار جدید برای محصول دست و پاکنید و در نهایت بتوانید مشتری وفادار خود را افزایش دهید.

 

۵ – مرحله افول

بالاخره هر محصولی دوره ای برای عمر خود دارد و در وضعیتی قرار می گیرد که بازار اشباع شده، یا رقیب جدی تر آمده، یا محصول با نیاز مشتری مطابقت ندارد. در این مرحله، هزینه های کیفیت و تولید، حاشیه سود را کاهش می دهد و در این شرایط ما با مرحله افول، مواجه هستیم که این مرحله برای یک محصول مساوی نوسازی محصول و یا مرگ محصول است.

در مرحله افول یا مدیران سازمان و تولید کنندگان کالا و عرضه کنندگان یک خدمت، هوشمندی لازم را برای نوسازی و بازسازی محصول را دارند و بعد از چندی غیبت، با محصولی جدید اما با همان برند وارد بازار می شوند و یا این که فروش و سهم بازار آنقدر کم می شود و محصول بی خاصیت و بی مشتری می شود و سیستم کیفیت و قیمت و توزیع و تبلیغات و مارکتینگ با مشکل مواجه می شود که ناچارا محصول از چرخه بازار خارج می شود.

به هر روی از آن جا به این مفهوم چرخه عمر محصول گفته اند، که با تیزبینی و برنامه ریزی باید محصول افول یافته با تغییراتی دوباره به عرصه بازار برگردد و در این چرخه قرار گیرد.

 

مهم اینجاست که مدیران و مشاوران یک سازمان هم بدانند که محصولی که تولید می کنند یا ارائه می دهند باید مراحل اولیه را حتما از سر بگذراند و هم باید بتوانند تشخیص بدهند که این محصول در چه وضعیتی است، و در چه مرحله ای به سر می برد و بر اساس همان شرایط، تصمیم های استراتژیک لازم برای توسعه و بهبود را اتخاذ کنند، امری که در بسیاری از موارد نیاز به نگاه از بیرون به سازمان و محصول و نظرسنجی از مخاطب و خبرگان و متخصصین نیز دارد.

 

نوشته سید علی ناظم زاده (دانشجوی دکترای مدیریت کسب و کار)

با بهره گیری از کلاس مدیریت استراتژیک بازاریابی، آقای دکتر بابک بهبودی